پاسخ به شبهاتی پیرامون حضرت علی (ع) / قسمت دهم

ساخت وبلاگ
قسمت بیست و یکم شبهه

مردم خراسان نیز در زمان امام علی برای چندین بار قیام کردند و چون چیزی نداشتند بعنوان باج و خراج بپردازند، از دین اسلام برگشته و به مقاومت سخت و جانانه ای دست زدند. امام علی «جعده بن هبیره» را بسوی خراسان فرستاد. او مردم نیشاپور را محاصره کرد تا مجبور به صلح شدند. ( تاریخ طبری، جلد 6، ص 2586 و فتوح البلدان ص 292)


میزان دروغگویی نویسنده متن واقعا شگفت انگیز است. در طبری درباره این مطلب نوشته شده که مردم خراسان یکبار به دلیل آنچه که طبری آن را کافر شدن عنوان کرده، مقاومت کردند و جعده نتوانست کاری کند و فردی دیگر به دستور اما به انجا رفت و بدون خونریزی و کشت و کشتار مسئله را حل کرد. من عین مطلب طبری را می گذارم تا شما خودتان قضاوت کنید: 

شعبی گوید: وقتی علی از صفین باز گشت. جعده بن هبیره مخزومی را سوی خراسان فرستاد که تا ابر شهر رفت که مردم کافر شده بودند و مقاومت کردند. جعده پیش علی باز آمد که خلیده بن قره یربوعی رافرستاد. خلیده مردم نیشابور را محاصره کرد تا به صلح آمدند، مردم مرو نیز با وی صلح کردند. دو دختر از شاهزادگان بدست وی افتاد که به امان تسلیم شده بودند و آنها را پیش علی فرستاد که گفت مسلمان شوند و شوهرشان دهد. 

گفتند: «دو پسران خود را شوهران ماکن.» اما علی نپذیرفت. یکی از دهقانان گفت: «آنها را به من ده که این حرمتی است که با من می کنی» 

علی دو دختر را بدو داد که پیش وی بودند و دیبا برایشان می گسترد و در ظرف طلا غذا می داد. پس از آن سوی خراسان باز گشتند.

تاریخ طبری/ ترجمه، ج 6، ص: 2583  

 

قسمت بیست و دوم شبهه

در زمان امام علی مردم شهر ری نیز سر به طغیان برداشتند و از پرداخت خراج خوداری کردند. امام علی ابوموسی را با لشکری زیاد به سرکوب شوروش فرستاد و امور آنجا را بحال نخستین برگرداند. ابوموسی پیش از این طغیان نیز، یکبار دیگر بدستور امام علی به جنگ مردم شهر ری گسیل شده بود. (فتوح البلدان ص 150 )


من قبل از جواب دادن به این قسمت لازمه یه تضعیفی درباره بلاذری داشته باشم. بلاذری در اواخر عمرش دچار جنون شده بوده و خلاصه اینکه کتابش کلا خیلی کتاب محکمی نیست و یه چیزی حتی پایین تر از طبری هم می تونه باشه. حتی با فرض اینکه روایت مربوط به دیوانگی لاذری دروغ هم باشه، فکر نکنید با صحاح سته یا کتب اربعه طرف هستید.

اما درباره این بخش باید بگم که بازهم نویسنده دروغ گفته. بازهم شاید بهتر باشد من عین متن کتاب فتوح البلدان رو بذارم تا خواننده خودش قضاوت بکنه. ولی لازم هست که این رو هم بگم که توجه داشته باشید که در متن کتاب نه خبری از خراج هست و نه لشگر بزرگ و نه کشت و کشتار و البته نویسنده به درستی اشاره می کند که ابوموسی یکبار هم قبلا به ری رفته بود ولی به دروغ نوشته که در زمان خود حضرت علی به آنجا رفته بود و این درحالی است که ابوموسی در دوره عثمان به آنجا پیشتر رفته بود.
در فتوح البلدان آمده:

« بكر بن هیثم از یحیى بن ضریس قاضى رى روایت كرد كه رى پس از آنكه در زمان حذیفه فتح شد مداما سر به عصیان بر مى داشت و باز فتح مى شد تا آنكه آخرین بار قرظة بن كعب انصارى در زمانى كه ابو موسى از جانب عثمان بر كوفه ولایت داشت آن را بگشود و از آن پس استوار ماند. عمال رى در قلعه زینبدى منزل مى گزیدند و در مسجدى كه جلوى قلعه ساخته شده بود نماز جمعه مى خواندند.

این مسجد در محصوره دیوارى قرار گرفت كه آن سوى باروى قلعه كشیده شد. مسلمانان از دستبى براى جنگ دیلم رهسپار مى شدند.

گوید: قرظه سپس از سوى على به ولایت كوفه رسید و همانجا بمرد و على رضى الله عنه بر او نماز خواند. عباس بن هشام از پدر خود و او از جد وى حكایت كرد كه على، یزید بن حجبة بن عامر بن تیم الله بن ثعلبة بن عكابه را بر رى و دستبى ولایت داد و چون در خراج اختلاس كرد على او را به زندان افكند.

یزید از زندان خارج شد و به معاویه پیوست. ابو موسى خود به غزاى رى رفت. اهل رى از فرمان بردارى خارج شده بودند و او آن بلد را برقرار وضع نخستش بگشود.

قسمت بیست و سوم شبهه
به روزگا ر خلافت علی بن ابی طالب، چون پایان سال 38 و آغاز سال 39 بود، حارث بن سره عبدی، به فرمان علی لشکر به خراسان کشید و پیروز شد، غنیمت بسیار و برده ی بی شمار بدست آورد. تنها در یک روز، هزار برده میان یارانش تقسیم کرد. لکن سرانجام خود و یارانش، جز گروهی اندک، در سرزمین قیقان (سرحد خراسان) کشته شد. (فتوح البلدان، بلاذری)


لازمه من یک توضیحی در این مطلب بدهم. در دوره یاد شده در سرحدات مرزی شرقی مسلمین، مشرکان حملاتی را جهت غارت و چپاول داشتند و حتی در کتاب روزشمار تاریخ اسلام هم اینطور تحلیل شده که یکی از دلایلی که حضرت علی تلاش کرد ماجرای صفین زودتر به پایان برسد همین مسئله بوده است. 

درباره مسئله مورد ادعای نویسنده شبهه دو نکته قابل ذکر است.
1- در منابعی مثل طبری، ابن اثیر و مروج الذهب این طور آمده که حارث بن مره (جالبه که نویسنده شبهه اسم ایشان رو هم دقیقا نمی دانسته)  از فرماندهان سپاه حضرت امیر بوده اند و قبل از نهروان (در سال 38 ه ق) ایشان درحالی که پیام حضرت رو برای خوارج می بردند، توسط این شقیان شهید شده اند که اگر این نقل صحیح باشد کل شبهه رد می شود.
2- اما در حالت دوم باید بگوییم که با فرض پذیرش متن بلاذری، اتفاق یاد شده در خراسان نبوده و در سند بوده است. (سند مکانی جلگه ای و پر آب است که در پاکستان و هند است) در ضمن سند در آن دوره مشرک بوده و اصلا زیر نظر مسلمانان نبوده اند. متن فتوح البلدان به شرح زیر است:

« در آخر سال سى و هشت و آغاز سال سى و نه، به هنگام خلافت على بن ابى طالب رضى الله عنه، حارث بن مره عبدى داوطلبانه و با اجازه على به آن ثغر رفت و ظفر یافت و غنائم و بردگانى به چنگ آورد و در یك روز هزار رأس قسمت كرد. سپس وى و همراهانش، جز گروه اندكى، در سرزمین قیقان كشته شدند. قتل وى به سال چهل و دو رخ داد و قیقان از جمله بلاد سند در نزدیكى خراسان است.»

ادامه شبهه در قسمت یازدهم:

http://shayeaat.blogfa.com/post/1543

 

پاسخگویان:

http://shayeaat.blogfa.com/post/1542

پاسخگویان شبهات شایعات سوالات...
ما را در سایت پاسخگویان شبهات شایعات سوالات دنبال می کنید

برچسب : پیرامون, نویسنده : shayeaata بازدید : 190 تاريخ : يکشنبه 12 آذر 1396 ساعت: 11:16